چرا جنبش امروزه ایرانیان در احقاق حقوق خود ، به شدت در برابر گروه هایی خاص موضع می گیرد؟ چرا مجاهدین خلق ، سلطنت طلبها و کمونیست ها را در این جنبش راهی نیست ؟ آیا این خود سرآغاز سر بر آوردن یک دیکتاتوری نیست ؟ آیا حق اظهار نظر در مورد سرنوشت خود ، از حقوق اولیه انسان نیست ؟ آیا این تقسیم دوباره اجتماع به خودی و غیر خودی نیست؟...
در پاسخ به این سوالات ، ابتدا نیاز به واکاوی عللی داریم که باعث حرکت چنین موجی در جامعه گردید . از دیدگاه نگارنده ، نقطه شروع این موج نه از یک عامل خارجی و نه از یک مرکز فرماندهی متمرکز داخلی هدایت نگردید . بلکه حفاظت از منافع فردی و جمعی ، بر بستر آگاهی اجتماعی ، منجر به حرکتی آگاهانه و مسالمت آمیز ، برای تغییر در شرایط زیست اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی گردید . این حرکت ، خود را تا 22 خرداد ، به صورت یک امید اجتماعی به زندگی در شرایطی بهتر ، نشان می داد . اما با شروع اولین دقایق از روز 23 خرداد و اعلام آمار انتخابات ، بهتی ناباورانه در خرد جمعی پدیدار گشت ، زیرا که نتیجه اعلام شده بر خلاف تمام شواهد عینی ، علمی و شهودی بود . این آمار به اندازه ای باور ناپذیر بود ، که دامنه شک به آن ، دامن رای دهندگان به نامزد پیروز اعلام شده را نیز در جامعه گرفت . پس از آن ، هیچ یک از گروههای مرجع اجتماعی و نیز نامزدها این نتیجه را قابل قبول ندانست و روز به روز ، شواهد بیشتری از مهندسی نتایج به نفع کاندیدای مورد حمایت اقتدار گرایان و نظامیان پدیدار گشت . آن شور و امید اجتماعی اولیه ، در یک روز به بهت و سرخوردگی و سریعا به اعتراضات مسالمت آمیز تغییر جهت داد . راهپیمایی های اعتراضی میلیونی و در سکوت ، اوج عقلانیت این جنبش را نشان داد . اعتراضاتی که به دست حاکمان به خشونت کشیده شد و به شهادت هموطنانمان انجامید . مظلومیت این جنبش ، افکار عمومی جهانی را نیز به سرعت با خود همراه نمود .
با این مقدمه مختصر ، چند مشخصه اساسی را می توان بر این جنبش ، برشمرد که از آن جمله ، حرکت دموکراتیک اولیه مبتنی بر رای فردی ، عدم وابستگی به بیگانه ، حرکت بر اساس خرد جمعی ، دوری از خشونت ، مظلومیت ، وجهه جهانی ، تاکید بر آزادی های دموکراتیک ، تاکید بر اعاده حقوق از دست رفته و ... برشمرد.
با این اوصاف ، هر حرکتی که بخواهد این مشخصه ها را از جنبش گرفته ، بازنشانی و تحریف نماید ، حرکتی انحرافی است که به صورت طبیعی از بطن جنبش ، پاسخ مناسب نخواهد گرفت . لذا گروه ها یا افرادی که جنبش را به نفع یک ایدئولوژی خشن و تمامینپت خواه خاص تفسیر کنند ( کمونیستها و سلطنت طلبان ) و یا سابقه اعمال خشونت آمیز ، خیانت به سرزمین و اعمال تروریستی داشته باشند و دارند ( مجاهدین خلق ) ، با مرز بندی مشخص با جنبش امروز ایران روبرو خواهند شد.
البته نه همه كمونيست ها . بعضي از كمونيست هامانند خزب توده ايران ازاول انقلاب تابه امروز هميشه اعتقاد به نبرد كه بركه بودند ولازم مي ديدند از خط امام دربرابر انحصارطلبان حمايت كنند.
پاسخحذفدوست عزیز ، منظور من هم احزاب سوسیال دموکرات نبود ، بلکه احزاب کمونیستی ایدئولوژیک بود .
پاسخحذفالبته شما نظرتان را با زيركي نظر كل مردم ايران قلمداد كرده تا بتوانيد زيرآب تمام كساني كه خود شما قبول نداريد بزنيد.
پاسخحذفاينهم يه جور دفاع از نظام ولي وقيح است. آنهم بصورت هشتاد به بيست. هشتاد به رژيم بيست به مخالفانش.
اما در فرداي آزادي همه چيز و سوابق همه روشن خواهد شد. حتي مال شما!
جناب ناشناس 3 : در اینکه من با هر اندیشه توتالیتری مخالفم ، شک نکنید . حال چه ولایی باشد چه پادشاهی . چه ایدئولوژی مجاهدی باشد و چه دیکتاتوری پرولتاریا . من آنچه را می بینم می نویسم . از لقب زیرک که به من دادید ، ممنونم . ولی یک نکته را فراموش نکنید. آن فردایی که آرمانش ، روشن کردن سوابق باشد ، همان دیروز جمهوری اسلامی است . پیروز باشید.
پاسخحذفو اما شما جناب كيان پرديس
پاسخحذفتنها اشخاصي كه بگونه ايي در جنايت عليه مردم در اين سي ساله شركت داشته اند و اكنون از ولايت جنايت بريده اند از روشنگري سوابق خود در هراسند. من نه از محاكمه و نه از برگزاري دادگاه سخني راندم كه شما آنرا جمهوري اسلامي ناميديد. بگذريم كه هيچ دادگاهي در رژيمي كه شما از آن بريده ايد در اين سي ساله شكل نگرفت.
در تفكر شما دادگاه نورنبرگ و ديگر دادگاههاي بين المللي و كميسيون حقيقت ياب آفريقاي جنوبي همه و همه جمهوري اسلامي ديروز شما هستند. من سلطنت را تجربه كردم, مجاهدين و نيروهاي چپ نيز هيچگاه بر سر قدرت نبوده اند. گذشته از آنكه هيچ ايدئولوژي و هيچ سيستم حكومتي به گرد عمق جنايت رژيم جمهوري اسلامي نميرسند و نخواهند رسيد. حكومتي كه در آن شكنجه گران و جلادانش قبل از ارتكاب جنايت وضو ميگرفتند. شما با زيركي خاص خودتان روي جنايتهايي كه بر سر مردم در اين سي ساله رفته ماله ميكشيد تا بتوانيد ديگران را متهم به جنايتي كه انجام نداده اند بكنيد تا سوابق شما در همين تاريكي كه زيست ميكنيد خاموش بماند.
فعلا كه شب مام وطن ما بمانند صفحه تارنماي شما سيه است. شما هم در اين تاريكي هرچه ميخواهيد بگوييد. اما شما هم شك نداشته باشيد كه چنين روزي فرا خواهد رسيد. در آن روز تير و كمان برداشته و بسوي خورشيد آزادي وطن هرچه در چنته داريد تير پرتاب كنيد!
در اين هنگام كه جلادان رژيم آدمخواران بسوي مردم تير شليك ميكنند و آنها را در زير شكنجه به قتل ميرسانند, چنين گفتاري حمايت معنوي از آنهاست. حكم فراموشي جنايات آنها از سوي شما نيز صادر شده است. به آينه وجدان خود نگه كنيد! كه شكي در داشتن اش از سوي شما ندارم!والا هنوز هم از اين رژيم حمايت ميكرديد. به اميد پيروزي ملت بزرگ ايران زمين!
جناب ناشناس ، از اینکه وقت با ارزش خود را در سیاهی تارنمای من می گذرانید ، ممنونم. و اما کشف اسرار نموده اید و مرا بریده از نظام نام نهادید که نشان از ادبیات مجاهدین خلقی دارد که پاکشان می خوانید . این تارنما ، حدیث نفس من است . در آن از خودم بسیار نوشته ام . می توانید بخوانید . اگر حوصله نمی کنید ، برایتان می خوانم . جنگ بود و من کودک . پدرم را به جرم اندیشیدن ، حکومت می زد و شهرم را به جرم جزء ایران بودن ، عراق . و همانها که بی گناه می خوانیدشان ، در خاک دشمن بودند . من از روشن شدن هیچ چیز نمی ترسم . که در صورت روشن شدن اسرار ، این من نیستم که شرمگین شوم ، که هیچ گاه با هیچ دیکتاتوری ، هم صدا نبودم.نه با ولایی اش ، نه با هیچ فرقه دیکتاتور ماب دیگر. ولی باز هم می گویم که: آن فردایی که آرمانش ، روشن کردن سوابق باشد ، همان دیروز جمهوری اسلامی است . من با محاکمه مجرم،هر که باشد ، مخالف نیستم. آن چه با آن مخالفم ، شهوت انگیزه خوانی است ، که سالها است بر ما حاکم است . در آرزوی آخر خود ، مرا شریک بدانید : به اميد پيروزي ملت بزرگ ايران زمين!
پاسخحذفامیدوارم مردم دست در دست هم بر علیه دیکتاتور باشند و جامعه ای را آرزو دارم کهدر آن مردم به قول امام حسین (ع) عمل نماید کهاگر با عقیده تو مخالفم ولی حاضرم جان خود را بدهم تا تو حرفت را بزنی. مجاهدین خلق حرف هایی را سی سال پیش زده اند که برخی چندین سال طول کشید که باور کنند و چندین سال طول کشید که به زبان بیاورند. بیایید برای داشتن جامعه ای تلاش کنیم که چشمان مردم باز باشدورسانه ها با چشمان باز و زبان گویا و آزاد باشند و مسئولان به همه پاسخگو. همه به هم احترام بگذارند فارق از عقیده ها. همان زندگی مدنی. به امید بازگشت مجاهدین به وطن آزاد.
پاسخحذفقدری عجیب است که مجاهدین، سلطنت طلبها و کمونیست ها هنوز هم طرفدارانی هر چند اندک داشته باشند! به هر حال، اگر روزی این جنبش پیروز شود، حتماً خواهند بود حزب اللهی هایی که همچنان طرفدار جمهوری اسلامی و ولایت وقیح باشند، پس این که گروههای نامبرده در بالا هنوز طرفدارانی داشته باشند جای تعجب چندانی هم ندارد.
پاسخحذفبه هر حال، همانطور که دیگران هم در اینجا گفته اند، مردم به آن سه گروه یاد شده به این دلیل علاقه ای ندارند که می دانند هر سه گروه نشانه هایی از دیکتاتور-مسلکی را در خود دارند و نشان هم داده اند.
خود این جنبش نیز در خطر منجر شدن به یک دیکتاتوری هست، مگر، واقعاً همگی تلاش خود را بر آن بگذارند که این حرکت به آن سمت نرود.
سه گروه یاد شده و باقی مانده های بعدی حزب اللهی هم اگر بتوانند بر تمایل خود به انحصار طلبی و دیکتاتوری غلبه کنند، حتماً خواهند توانست با ملت ایران برای رسیدن به آزادی و استقلال واقعی و یک سامانه مردمسالار هر چه کامل تر همسو و هماهنگ شوند.
به هر حال، مجاهد، حزب الله، سلطنت طلب یا کمونیست، همگی فرزندان همین آب و خاک هستند! ابتدا مام وطن را دریابیم و خانه را محکم بنا کنیم، آنگاه خواهیم توانست با عقاید و مسلکهای مختلف خود نیز با دلی باز روبرو شویم، بی تعصب و با رویی خندان و شاد ...