۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

من به علت ترس از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد ، رای نخواهم داد !


جناب کاندیدای محترم ریاست جمهوری ، آری خود شما ، با شما هستم ! شما که قرار است چهار سال به نام من سخن بگویید ، اندکی وقت برای من دارید؟ اطمینان داشته باشید زیاد وقتتان را نمی گیرم. می دانم سرتان شلوغ است . کمپین ، دیدار ، سخنرانی ، مصاحبه ، جلسه ، قول و قرار ... میدانم دو ماه بیشتر نمانده . می دانم که وقت تنگ است . ولی یک لحظه گوش کنید لطفا . فقط یک لحظه . متاسفید ؟ نمی توانید گوش کنید ؟ نروید . سرتان را پایین انداختید و رفتید . حیف شد ، من یک رای داشتم که می توانستم به شما بدهم . بی خیال . خدا نگهدار . انگار علاقه مند شدید . گفتید می توانید کمی برنامه هایتان را جابجا کنید ؟ ولی سریع بگویم ؟ باشد . من که گفتم زیاد وقتتان را نمی گیرم .

جناب کاندیدای محترم ، هیچ می دانید که شما جزو بیست نفری هستید که از دو هزار نفر دیگر خوشبخت ترند ؟ همان دو هزار نفری که از بیست هزار نفر دیگر خوشبخت ترند . همان بیست هزار نفری که از دو میلیون نفر دیگر خوشبخت ترند و همان دو میلیونی که از هفتاد میلیون نفر دیگر خوشبخت ترند . شما جزو همان بیست نفری هستید که صلاحیتشان را تائیید می کنند. جناب کاندیدا نمی دانید این تائید صلاحیت چه چیز خوبیست . آخر شما را همیشه تایید کرده اند . مثل ما مردم عادی نبودید که برای درس خواندن و کار کردن هم باید گزینش می شدیم . آه ! بگذریم .

جناب کاندیدای محترم ، وعده های زیادی می دهید . از آزادی های اجتماعی و سیاسی می گویید . رونق اقتصادی را وعده می دهید . می گویید که قانون را باید رعایت کرد . عدالت اجتماعی هم از نظرتان پنهان نمی ماند . می خواهید که با دنیا در صلح و دوستی و احترام متقابل زندگی کنید . نمی دانید اینها را که در ذهنم کنار هم می چینم ، چه بهشتی را مجسم می کنم . چقدر حرفهای شما به ایده آلهای من نزدیک است . نمی دانید چقدر دوست دارم حرفهایتان را باور کنم . ولی نمی دانم که چرا نمی توانم . دیگر اعتمادی برایم نمانده است که تقدیمتان کنم . ناراحت نشوید . اما به من هم حق بدهید . می دانید چقدر تا به حال وعده داده اند و محقق نشده ؟ تا کی باید اعتماد کنم ؟ باور کنید من انسان خوشبینی هستم . ولی خوشبینی هم حدی دارد . نمی خواهم دوباره سرخورده شوم . درک می کنید ؟

جناب کاندیدای محترم ، پیشنهادی برایتان دارم . بگویید چه کارهایی را واقعا می توانید انجام دهید . البته من نمی توانم به راحتی باور کنم . برایم توضیح دهید که چگونه این کار را می کنید ؟ برنامه بدهید . می توانید یک کابینه سمبلیک تشکیل دهید که برنامه های خود را در هر زمینه ای ارائه دهند. در هر صورت من باید بدانم که شما در سال نود و دو ، مرا به کجا خواهید رساند. این کار باعث می شود که من دقیقا بدانم شما می خواهید چگونه رئیس جمهوری باشید و از طرفی نیز ، کمتر می توانید با کلی گویی از زیر مسئولیت شانه خالی کنید.

جناب کاندیدای محترم نمی دانم شما چه تصمیمی می گیرید . ولی من تصمیم خودم را گرفته ام . ناراحت نشوید ، من از ترس رئیس جمهور شدن احمدی نژاد ، چشم بسته ، به شما رای نخواهم داد. لطفا به جای وعده های نامفهوم ، برنامه اجرایی ارائه دهید.

۱۰ نظر:

  1. من به علت ترس از...، به "شما" راي نخواهم داد!
    :)

    پاسخحذف
  2. ستوده جان شما روی چشم من جا داری :)

    پاسخحذف
  3. دوست من بهتر است شما رای ندهید !
    امثال شما هر چهار سال یک بار نیم ساعت وقت می گذارند و پای صندوق رای می آیند و انتظار دارند رئیس جمهور به تنهایی در مدت چهار سال برایشان معجزه کند !
    اما ما به جای شما رای می دهیم. با این انگیزه که وضعیت موجود تغییر پیدا کند و خود نیز در این تغییر همراه خواهیم بود، نه مثل شما که لم بدهیم و به امر و نهی رئیس جمهور بپردازیم.

    پاسخحذف
  4. دوست ژورنالیست من ! هر گاه که من کنش سیاسی خودم رو از روی نظر دیگران انتخاب کردم ، حتما توصیه شما رو هم در نظر می گیرم. با سپاس از پیشنهادتون

    پاسخحذف
  5. فرض که او نتواند به قول های بسیار خوبش عمل کند آیا اگر حداقلی از آن ها را هم انجام دهد از احمدی نژاد بهتر نیست؟  

    پاسخحذف
  6. حرف حساب عزیز تمام حرف من اینه که وعده های انتخاباتی صریح و قابل بازخواست باشه . ببین مثلا احمدی نژاد 4 سال پیش یک حرف صریح در باره موی جوانان زد ، چه بلایی سرش اومد سر این حرفش؟ این یه مثال دم دستی بود . حالا فکر کن اگر در زمینه های اصلی برنامه کاملا مشخص باشه، چقدر میشه راحت از یک رئیس جمهور بتزخواست کرد.

    پاسخحذف
  7. راستش من یه دوستی دارم که میگه دادن همچین هم بد نیست که ما فکرش را می کنیم. البته ایشون میگه یه بار میدی و خلاص. اما من که شناسنامه ام را نگاه می کنم خیلی دادم. فکر بد نکنیدا رای دادم. اما خوب به هر حال دادن از ندادن بهتره. خیلی لجم درمیاد که به خاطر ندادن خیلیا بعضیهای دیگه میان سر کار. بهک جان تو هم به تاسی از ما بده. رای بده.

    پاسخحذف
  8. عماد جان بعضی وقتا وقتی دادی تازه می فهمی که تنها چیزی که عوض شده اینه که تا قبلش نداده بودی و حالا دادی . رای رو می گم ها فکر بد نکنی :)

    پاسخحذف
  9. کيان عزيز منظور من از "شما"، شما نبود، احمدي نژاد بود :))

    پاسخحذف
  10. دوست عزيز اگر دوست داري كماكان بدبينيتو حفظ كن ولي ببيين كار منطقي اين وسط چيه؟
    درسته كانديداي مد نظر تو يه سري وعده ها داده كه تو فكر مي كني شايد بعد انتخابات همه رو بپيچونه ولي دقت كن شايد بپيچونه يعني مطمئن نيستي كه حتما اين كارو بكنه. شايد هم به حرفاش عمل كرد اما اگر كمك نكني كه راي بياره صورت مقابل قضيه ديگه هيچ شايدي توش نيست . حتما و طبيعتا اوني كه تجربش كردي و مي دوني كه با آرمان هاي تو متفاوته و اوني نيست كه مي خواي رئيس جمهور ميشه .
    پس به نظر من اگه به اون احتمال خوب شايد به نظر تو ضعيف بچشبي و براي تحققش تلاش كني خيلي بهتره كه بشيني و بذاري اون امر قطعي كه نمي خوايش اتفاق بيفته .
    يا حداقل اگرم با نشستن و دست رو دست گذاشتنت باعث تحققش شدي حداقل مرد باش و تمام اين چهار سال بعد هر چي سرت اومد بپذير و هيچ وقت و خيچ جا هم غر نزن چون خودتم يه پاي اين اتفاق بودي .

    پاسخحذف