۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

چرا به دو گانه کروبی و کرباسچی ، رای خواهم داد ؟


در گفتارهای پیشین این قلم ، مواردی را که بر تصمیم گیری من برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات وجود داشت به تفصیل برشمردم که آنها را به طور خلاصه در زیر خواهم آورد و سپس به این پرسش پاسخ خواهم گفت که چرا به دو گانه کروبی و کرباسچی رای خواهم داد .
به باور من شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات یک حق و نه یک وظیفه است . از طرفی به رای به عنوان یک ابزار سیاسی برای پیشبرد اهدافی که به آنها باورمندم می نگرم ، لذا در هر برهه ای از زمان با توجه به شرایط حاکم بر اتمسفر سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، و تاثیری که رای من می تواند بر روند انجام امور در جهت نزدیکی سیاستهای اجرایی طبقه حاکم به آرزوها و اهدافی که به آنها به عنوان نقاط سنجش سیاسی می نگرم ، داشته باشد ، تصمیم میگیرم که از این ابزار استفاده کنم یا نه . با توجه به سنگینی وزن گفتمان بایکوت انتخابات در دوره پیشین ریاست جمهوری و پیامهای رسایی که به نخبگان بازیگر در عرصه سیاسی منتقل نمود ، باعث گردید خواسته های این گروه از رای دهندگان به صورت جدی تری در دستور کار گروهی از بازیگران سیاسی قرار بگیرد . بنابراین صاحب این قلم می پندارد که امروز زمان بهره گیری از نتایج عمل بایکوت انتخابات در دور پیشین است . با توجه به مطالب فوق ، سوالهایی را مشخصا در مورد ، انتخابات برای خود مطرح نمودم که فهرست وار در پی خواهد آمد:
1- کاندیدا ها چه برنامه ای برای حراست از رای من در انتخابات خواهند داشت ؟
2- آیا کاندیداهای ریاست جمهوری برنامه ی مدون اجرایی و نزدیک به خواسته های دموکراتیک دارند ؟
3- آیا برنامه های اعلام شده عملی است و یا تنها برای جذب مخاطب است؟
4- کاندیدا های ریاست جمهوری چه افرادی را برای همکاری بر می گزینند ؟
5- ضمانت اجرایی برنامه ها چیست ؟
در پی طرح این پنج پرسش اساسی ، به مقایسه کاندیداهای موجود پرداختم . در اولین قدم ، تشکیل ستاد صیانت از آرا ، اقدامی عملی بود که دو کاندیدای اصلاح طلبان به صورت مشترک اقدام به تشکیل آن نمودند و اقدام به عضو گیری از نیروهای مردمی پرداختند ، که موجی از واکنشها را به وجود آورد و باعث موضع گیری منفی ستاد انتخابات کشور و شورای نگهبان به عنوان دو بازوی اجرایی و نظارتی انتخابات شد ، در صورتی که تشکیل این ستاد هیچ گونه منع قانونی نداشت . تاثیر این اقدام تا آنجا پیش رفت که حتی قوه قضاییه را نیز واداشت تا ستادی نظارتی برای انتخابات تشکیل دهد و به اطمینان دهی ضمنی به کاندیداهای ریاست جمهوری بپردازد. از طرفی در انتخابات گذشته کروبی نشان داد که شجاعت باز گویی پشت پرده های سیاسی را دارد و در مقابل دست بردن در آرا دست به اقدام عملی خواهد زد ، که استعفای ایشان از تمام مناصب حکومتی و مشاوره ای و اقدام به تشکیل حذبی تاثیر گذار بر مناسبات سیاسی از آن جمله است.
در این دوره از انتخابات ، کاندیدا های اصلاح طلب ، بر خلاف دوره های پیشین ریاست جمهوری که بدون برنامه ، پا به عرصه انتخابات می گذاشتند و برنامه ریزی را به بعد از انتخابات و روشن شدن نتایج محول می کردند ، با برنامه های اجرایی مدون و قابل نقد و مقایسه به میدان آمدند . با مطالعه این برنامه ها ، به این نتیجه رسیدم که برنامه ها علاوه بر اینکه شکل تحقق پذیر به خود گرفته ، به خواسته های جاری در متن جامعه نیز نزدیکتر شده است. هر دو برنامه با روشهای عملی برای غلبه بر بن بستهای اقتصادی ، نگاهی نیز به حقوق شهروندی و تقویت طبقه متوسط به عنوان حاملان فرهنگ و دموکراسی دارد. با این تفاوت عمده که برنامه اقتصادی آقای کروبی با دست گذاشتن بر خروج برخی از درامدهای نفت از سبد دولت ، از لحاظ عملی رابطه پول و ثروت را بین دولت و جامعه باز تعریف می کند و باعث قدرتمند تر شدن جامعه در مقابل دولت می گردد . این قسمت از برنامه اقتصادی آقای کروبی علاوه بر کارکرد اقتصادی کارکردی سیاسی و اجتماعی نیز داراست و باعث میگردد که دولت به جای وابستگی به بخشی از پول نفت ، وابسته به مالیاتی که از مردم می گیرد گردد و این وابستگی خود باعث پاسخگو تر شدن دولت به رای دهندگان می گردد.
تا اینجا به سه سوال اول خود پاسخ گفتم و حال به پاسخ گویی به دو سوال باقی مانده می پردازم . در جامعه ایران که هنوز به شدت اسیر فردگرایی است هر دو کاندیدای اصلاح طلب بر استفاده از تمام ظرفیتهای خرد جمعی اصرار دارند ولی آنچه کروبی را متمایز می سازد اینست که علاوه بر اعتقاد به کار جمعی ، از استفاده از نبوغ فردی نیز غافل نبوده و تیمی قوی از نظر سوابق اجرایی و تئوریک را رهبری می کند . از طرفی انتخاب کرباسچی به عنوان معاون اول ، علاوه بر اینکه یک ابتکار جالب در عالم سیاست جاری تلقی میگردد نشان از شجاعت اجرایی وی در بازگرداندن قشری از مدیران تکنوکرات به صحنه اجرایی کشور و در سطحی بالاتر از گذشته است ، که کرباسچی نماد آنهاست و پس از ماجرای دادگاه وی به محاق رفته بودند و کمتر اجازه ظهور می یافتند. حذف این مدیران ضربه ای جبران ناپذیر را به سیستم مدیریتی کشور وارد ساخت ، که همچنان دامن مدیران دولتی را گرفته و با از بین بردن شجاعت اجرایی ، آنها را به مدیرانی به شدت محافظه کار و با عملکردی ضعیف تبدیل نموده است.
کروبی و کرباسچی زوج شجاعی را از منظر سیاسی و اجرایی ، تشکیل می دهند که ضمانت اجرایی برنامه های آنهاست . از طرفی کروبی نشان داده که به خوبی از تیم همراهش دفاع می کند و این مشخصه ای مثبت برای یک مدیر موفق است. از طرفی جاذبه های دموکراتیک کروبی را بیشتر می بینم . همچون بیانیه های حقوق اقلیتها و شهروندی و نیز استفاده از حداقل یک خانم در کابینه و دفاع از حقوق سیاسی و مدنی به صورت صریح و نه در پرده ابهام و جمله های پیچیده و کنایه وار و همچنین گفتمان پیشنهاد اصلاح قانون اساسی . از طرفی کروبی نشان داده از قدرت لابی بسیاری برخوردار است که باعث انتقال و پی گیری پیامها و خواسته های گروههای مرجع جامعه ، به طبقات بالای حاکمیت خواهد شد.
لذا با احترام به دوستانی که به میر حسین رای می دهند و با احترام به دوستانی که انتخابات را بایکوت نموده اند ، و با تاکید بر اینکه امروز روز نتیجه گیری از بایکوت گذشته است ، به این نتیجه رسیدم که به زوج کروبی و کرباسچی رای دهم و اعتقاد دارم که به زیر کشیدن احمدی نژاد پس از یک دوره ریاست جمهوری ورای اینکه چه کسی رئیس جمهور می گردد ، خود یک دستاورد بزرگ سیاسی برای جنبش مدنی ایران است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر