بارها با ترکیب واژگان تقلب انتخاباتی مواجه شده ایم . ولی به راستی تقلب انتخاباتی چیست که گروهی از جورش به فغانند و گروهی منکر وجودش ؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید معانی دقیق این واژگان را بدانیم .
در لغت نامه دهخدا برای معانی تقلب چنین آمده : دست انداختن در امور به خواست خود. تصرف در کارها به خواهش خود. با این تعریف تقلب فرایندی دیگر انگیخته است . یعنی احتیاج به عاملی دارد که جریان یک کار بخصوص را به نفع علایق خویش مصادره کند. از طرفی برای لغت انتخاب این معانی آورده شده : برگزیدن . برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . و انتخابات به معنای جریان عمومی برگزیدن نمایندگان مجلس و ریاست جمهوری و انجمن شهر و دیگر انجمنها است .
با این تعاریف ، تقلب انتخاباتی به معنای دست بردن و تحریف نتایج فرایندی است که باعث برگزیدن فرد یا روشی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، با نظر مردم می گردد ، به نفع سلیقه ای خاص. با این نگرش ، یک فرایند عادلانه و سالم انتخاباتی باید دارای گزاره هایی باشد ، از جمله : به افرادی كه حائز شرايط رأی دادن ميباشند بايد اجازه داده شود كه رأی بدهند، رأيها بايد عادلانه شمرده شوند، رأی های فاقد شرايط لازم نبايد شمرده شوند، هيچ اعمال فشاری در رأی دادن نبايد وجود داشته باشد، و به رأی دهندگان نبايد به خاطر رأی دادن پاداش يا رشوه داده شود . به عبارت دیگر ، يك انتخابات سالم به رأی دهنده اجازه انتخاب ميدهد نه اجازه رأی دادن. اين چيزی است كه معمولاً به آن فكر نميكنيم اما شما بايد قادر باشيد كه در اين فرآيند آزادانه تصميم بگيريد .
با این تعاریف ممکن است یک انتخابات دارای فرمی به ظاهر سالم ولی محتوایی ناسالم باشد . بنابراین تقلب تنها در ریختن آرا به صندوق های رای و شمارش نهایی نمود پیدا نمی کند ، بلکه هر عملی که تغییر محتوایی بر خلاف جهت انتخاب مردم ( و نه الزاما آرا ) در نتایج انتخابات ، ایجاد نماید مصداق بارز تقلب است .
حال باید ببینیم در یک انتخابات از چه روش هایی می توان دست به تقلب زد. اولین عملی که بر اساس تعاریف فوق به ذهن می رسد ، محدود کردن دایره انتخاب افراد است . این محدودیت ، عملا اجازه رای دادن به شیوه ها و تفکرات خاصی را ، بر اساس سلایق مجری محدود می کند. البته باید توجه داشت که تطبیق شرایط داوطلبین نمایندگی بر اساس قوانین شفاف ، کاملا مشخص و عادلانه ، یک امر طبیعی است ولی اعمال سلایق فردی و گروهی ، سیاسی ، فرهنگی و عقیدتی در محروم کردن یک کاندیدا از حق انتخاب شدن ، مصداق صریح محروم نمودن مردم از حق انتخاب و رای دادن به سلیقه ای خاص است . همچنین محروم کردن گروه هایی خاص از حق رای دادن نیز می تواند در این بند مورد بررسی قرار بگیرد. مثلا تغییر مستمر سن رای دهندگان بنا به شرایط ، می تواند مصداق محروم کردن و یا اجازه دادن به یک گروه سنی از رای دهندگان ، برای داشتن حق رای باشد . لذا برای داشتن یک انتخابات عادلانه ، شرایط قانونی رای دهندگان نیز باید به صورت صریح عنوان ، و در دراز مدت تثبیت گردد.
از دیگر موارد تقلب ، می توان به مهندسی آرا اشاره کرد . یعنی با استفاده از ابزارها و امکانات خصوصی و عمومی ،اقدام به مدیریت نحوه ریختن آرا به صندوق های انتخاباتی نمود. برای این امر ، می توان از ابزارهایی همچون خرید و فروش آرا ، دادن هدایا و پاداش های انتخاباتی ، استفاده از امکانات عمومی برای تبلیغ کاندیایی خاص و جابجایی و اجبار انسانی برای ریختن آرا به نفع کاندیدای خاص و ... ، استفاده کرد.
هر گونه اعمال فشار سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و مذهبی ، برای اجبار مردم به رای دادن و یا رای ندادن نیز ، مصداق نقض آزادی انتخاب و تغییر در نتایج انتخابات است . البته قابل ذکر است که استفاده از مولفه های مذهبی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی برای تبلیغ کاندیداهای انتخابات امری مذموم نیست . آنچه گفته شد به این معنی است که استفاده از فشارهای مختلف برای اجبار به شرکت کردن و یا شرکت نکردن در یک انتخابات است که از مصادیق تاثیر گذاری بر روند انتخابات عادلانه و برایند نظر جمعی است.
بدیهی است که اجرای صحیح فرایند رای گیری و شمارش آرا نیز از عوامل تاثیر گذار بر انتخاباتی عادلانه است. لذا رای گیری در زمان نامناسب ، تغییر مداوم زمان رای گیری ، آرای هدایت شده بر سر صندوق های اخذ رای ، دخالت مجریان در فرایند تصمیم گیری رای دهندگان ، شمارش نا صحیح آرا و هم چنین ابطال آرای صحیح بر اساس سلایق شخصی و یا گروهی مجریان و ناظران ، می تواند منجر به تغییر نتایج رای گیری گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر